خداوند در قرآن ، اصل شفاعت را با شروطی اثبات می کند. از این روست که در آیات بسیاری به صراحت نخست اصل شفاعت را نفی می کند و مثلا می فرماید: وَاتَّقُواْ یَوْماً لاَّ تَجْزِی نَفْسٌ عَن نَّفْسٍ شَیْئاً وَلاَ یُقْبَلُ مِنْهَا شَفَاعَةٌ وَلاَ یُؤْخَذُ مِنْهَا عَدْلٌ وَلاَ هُمْ یُنصَرُونَ؛ و بترسید از روزى که هیچ کس چیزى [از عذاب خدا] را از کسى دفع نمىکند و نه از او شفاعتى پذیرفته، و نه به جاى وى بدلى گرفته مىشود و نه یارى خواهند شد.(بقره، آیه 48 ؛ و نیز 123) و در جایی دیگر می فرماید: یَا أَیُّهَا الَّذِینَ آمَنُواْ أَنفِقُواْ مِمَّا رَزَقْنَاکُم مِّن قَبْلِ أَن یَأْتِیَ یَوْمٌ لاَّ بَیْعٌ فِیهِ وَلاَ خُلَّةٌ وَلاَ شَفَاعَةٌ وَالْکَافِرُونَ هُمُ الظَّالِمُونَ؛ اى کسانى که ایمان آوردهاید، از آنچه به شما روزى دادهایم انفاق کنید، پیش از آنکه روزى فرا رسد که در آن نه داد و ستدى است و نه دوستى و نه شفاعتى. و کافران خود ستمکارانند.(بقره، آیه 254)
اما این گونه نیست که اصلا چیزی به نام شفاعت نباشد؛ زیرا خداوند در آیات دیگر، این اصل کلی را تخصیص می زند و عمومیت آن را با قیدی بر می دارد و می فرماید: یَوْمَئِذٍ لَّا تَنفَعُ الشَّفَاعَةُ إِلَّا مَنْ أَذِنَ لَهُ الرَّحْمَنُ وَرَضِیَ لَهُ قَوْلًا؛ در آن روز، شفاعت [به کسى] سود نبخشد، مگر کسى را که [خداى] رحمان اجازه دهد و سخنش او را پسند آید.(طه، آیه 119؛ نگاه کنید: سبا، آیه 23)
و نیز می فرماید: وَلَا یَمْلِکُ الَّذِینَ یَدْعُونَ مِن دُونِهِ الشَّفَاعَةَ إِلَّا مَن شَهِدَ بِالْحَقِّ وَهُمْ یَعْلَمُونَ؛ و کسانى که به جاى او مىخوانند [و مىپرستند] اختیار شفاعت ندارند، مگر آن کسانى که آگاهانه به حقّ گواهى داده باشند.(زخرف، آیه 86) و هم چنین می فرماید: وَکَم مِّن مَّلَکٍ فِی السَّمَاوَاتِ لَا تُغْنِی شَفَاعَتُهُمْ شَیْئًا إِلَّا مِن بَعْدِ أَن یَأْذَنَ اللَّهُ لِمَن یَشَاء وَیَرْضَى؛ و بسا فرشتگانى که در آسمانهایند [و] شفاعتشان به کارى نیاید، مگر پس از آنکه خدا به هر که خواهد و خشنود باشد اذن دهد.(نجم، آیه 26)
پس اگر چه اصل اولی، عدم شفاعت است؛ ولی این عموم و اطلاق با همین آیاتی که بیان شده تخصیص و تقیید شده است. پس برای کسانی از جمله پیامبر(ص) و فرشتگان و مانند آنان، شفاعتی است که خداوند آنان را ماذون دانسته و شفاعت ایشان را می پذیرد و برای مشفوع عنه ، نفع و سود می رساند.
اما پرسش اساسی این است که چه کسانی از این شفاعت بهره مند می شوند؛ زیرا اگر اصل اولی عدم شفاعت است و تنها کسانی با شرایط خاص ماذون به شفاعت هستند؛ هم چنین تنها کسانی از این شفاعت بهره مند می شوند که شرایطی را داشته باشند.
در آیات و روایات شرایطی بیان شده و معلوم شده که هر کسی از این شفاعت بهره مند نخواهد شد؛ زیرا اگر بخواهیم مثلا از شفاعت بزرگانی چون پیامبران، اولیای الهی، فرشتگان، شهیدان ، عالمان و مانند آنان بهره مند شویم، باید نوعی سنخیت میان شفیع و شفاعت شونده باشد. این سنخیت و مشابهت زمانی تحقق می یابد که شخص با این دسته همدل و همگام و همراه شود. باید کاری کرد که محبت ما در دل آنان باشد تا در سرگردنه های خطرناک و شرایط سخت دستگیر ما باشند و بخواهند به خاطر همان محبت و مودت ما را از خطر و گردنه ها برهانند. پیامبر(ص) یکی از عوامل هم سنخیت ساز و مشابهت ساز که محبت آنان را ایجاد می کند، وقت شناسی نماز است. پیامبر(ص) می فرماید: لَا یَنَالُ شَفَاعَتِی مَنْ أَخَّرَ الصَّلَاةَ بَعْدَ وَقْتِهَا؛ کسی که نماز را از وقتش تأخیر بیندازد، به شفاعت من نخواهد رسید.(محاسن الاخلاق، ص 80)